آیا سردار قاسم سلیمانی عراق را کنترل میکند؟
آیا سردار قاسم سلیمانی عراق را کنترل میکند؟
در فعالیت رسانههای داخلی، نباید در نقش ایران در عراق اغراق شود تا داعش و حامیانش امکان مانور تبلیغی کمتری داشته باشند.
در فعالیت رسانههای داخلی، نباید در نقش ایران در عراق اغراق شود تا داعش و حامیانش امکان مانور تبلیغی کمتری داشته باشند.
روزهای گذشته، دور جدید و شدیدتر اقدامات تروریستی گروه داعش در عراق، به خبر اول رسانههای منطقه و حتی برخی رسانههای بینالمللی تبدیل شده است. داعش که چندی قبل در حملهای غافلگیر کننده به شهر سامرا، بخش اعظمی از شهر را به اشغال خود در آورده و البته به سرعت نیز با اقدامات ارتش و گروههای مردمی عقبنشینی کرد، حمله به موصل مرکز استان نینوا را با همان غافلگیری انجام داد اما این بار نه تنها با مقاومت مردمی حداقلی مواجه نشد که نیروهای نظامی ارتش هم مقاومتی در مقابل آن انجام ندادند.
با مشخص شدن ضعف بارز ارتش عراق که نشانههایی از خیانت نیز در آن دیده میشود، برخی گروههای مردمی آمادگی خود را برای نبرد با داعش اعلام کردند و در نهایت، آیتالله سیستانی اقدام به صدور فتوای جهاد کفایی کرد؛ فتوایی که حالا با اقبال گسترده مردمی مواجه شده است.
آنها سعی دارند تا آنچه در عراق روی داده و میدهد را نبرد شیعیان با سنیها معرفی کنند
از سوی دیگر برخی علمای اهل سنت نیز در مخالفت با تروریستهای داعش، حکم جهاد صادر کردند. آنچه مشخص است و از سوی علمای شیعه عراق نیز بیان میشود اینکه نزاع با داعش، نزاع طائفی و با اهل سنت نیست بلکه نبرد با تروریستها است.
این مساله به صورت مکرر در روزهای اخیر از سوی علمای شیعه و حتی برخی علمای سنی عراق گفته شده است. اما در این میان، یک نکته جدی وجود دارد که هم داعش و هم حامیان منطقهای او در حال ترویج آن هستند.
آنها سعی دارند تا آنچه در عراق روی داده و میدهد را نبرد شیعیان با سنیها معرفی کرده و از سوی دیگر، تاکید کنند که ایران به عنوان اصلیترین کشور شیعی منطقه به حمایت کامل از دولت عراق در این نزاع طائفه ای میپردازد.
این شیوه میتواند در جذب بخشی از افکار عمومی اهل سنت موثر بوده و هدف قدرتطلبانه داعش و کشورهای حامی او را در پس درگیریهای مذهبی پنهان سازد. نگاهی به عملکرد رسانهای داعش و حامیانش همین امر را ثابت میکند.
از سوی دیگر تاکید می کنند که ایران به عنوان اصلیترین کشور شیعی منطقه به حمایت کامل از دولت عراق در این نزاع طائفه ای میپردازد
روزنامهها و شبکههای سعودی که همچنان سعی دارند تا ژستی ضد داعشی اتخاذ کنند، از ورود سپاه پاسداران به عراق و حمایتهای بیدریغ ایران از ارتش این کشور در مقابله با داعش میگویند گویی که نیروهای نظامی ایران هم اکنون در میانه میدان، با داعش در نبرد هستند. چنین رویکردی را میتوان در برخی سایتهای منتسب به داعش نیز به خوبی مشاهده کرد. به عنوان مثال در یکی از این سایتها، روی تصاویری که از عملیات سامرا منتشر شده، نوشته شده است:
«معرکه تطهیر عاصمه بنی عباس من الرافضه الانجاس» یعنی: جنگ پاکسازی پایتخت بنیعباس از رافضیهای[شیعیان] نجس! یا بر روی تصاویری که نشاندهنده صدمه دیدن تجهیزات نظامی ارتش عراق است، نوشتهاند: «جیش صفوی» که منظور، این است که ارتش عراق عملا در اختیار ایران است و ایران هم صفوی است!
در چنین شرایطی، وقتی بیانیههای داعش که به صورت مستقیم از برنامه خود (هر چند واهی و تبلیغی) برای حمله به کربلا و نجف یا ایران سخن میگوید، منتشر میشوند، هرگونه واکنش نسنجیده و بدون احتساب مختصات حرکت آنها، میتواند به نوعی آب به آسیاب آنان ریختن باشد و این مساله به خصوص در بعد رسانهای از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است.
طی روزهای گذشته چنین مسالهای علاوه بر شبکههای اجتماعی، در برخی سایتهای داخلی نیز دنبال شد. برخی محتواهای منتشر شده به گونهای بود که انگار ارتش، دولت و مردم عراق کمترین میزان فهم نظامی را هم دارا نیستند و این ایران و سردار سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که به تنهایی عراق را راهبری میکند.
تکرار برخی اخبار و اظهار نظرهای مشکوک که هیچگاه هم منبع دست اول آن ذکر نشد، از دیگر آفتهایی بود که در روزهای اخیر دامن برخی افراد دغدغهمند را گرفته بود.
تاکید روی حرمهای مقدسی که در عراق وجود دارد، اگرچه امری ضروری است اما عدم توجه به ویژگیهای درونی عراق و بافت جمعیتی مذهبی آن، در برخی موارد میتواند مشکلساز باشد به گونهای که نبرد شیعه و سنی با تروریستهای تکفیری را به یک نبرد شیعی برای دفاع از حرم تقلیل دهد؛ و این همان چیزی است که محور رسانهای داعش و حامیانش است.
به نظر میرسد در فعالیت رسانههای داخلی، دو مساله باید به صورت جدی در قبال تحولات عراق در نظر گرفته شود؛ اول اینکه در نقش ایران در عراق، نه تنها اغراق نشود که در صورت امکان، موارد صحیحی که وجود دارد نیز کمتر ضریب پیدا کند تا داعش و حامیانش امکان مانور تبلیغی کمتری داشته باشند تا خود را مستقیما در مقابل ایران جلوه دهند.
دوم اینکه از مباحث شیعی که امکان سوءاستفاده جریان تکفیری و حامیانش را در شرایط بحرانی کنونی دامن میزند، پرهیز شده و مواجهه با داعش هماگونه که هست یعنی به صورت تقابل مسلمان (اعم از سنی و شیعه) با تروریستها نشان داده شود.
فارغ از اینکه رسانهها چه مواردی را باید در مواجهه با داعش در پیش بگیرند، حداقل پرهیز از این دو رویکرد اشتباه، میتواند نکات مثبتی را بهدست دهد.